معنی از جزایر جنوب ایران

واژه پیشنهادی

حل جدول

از جزایر جنوب ایران

هندورابی، قشم، کیش، خارک، لاوان، سیری، ابوموسی، تنب کوچک، تنب بزرگ، هرمز، هنگام، لارک، مینو، خارکو

هندورابی


از جزایر ایران

قشم

ابوموسی

ابو موسی

هرمز

عربی به فارسی

جنوب

جنوب , جنوبی , بسوی جنوب , نیم روز

فارسی به عربی

جنوب

جنوب

فرهنگ فارسی آزاد

جنوب

جَنُوب، جهت مقابل شَمال (چون در ایران قبله به سمت جنوب است لذا گاهی رو به جنوب را رو به قبله نیز می گویند و دیگر آن که اغلب جُنُوب تلفظ می کنند در حالی که جُنُوب جمعِ جَنْب است)،

فرهنگ عمید

جنوب

[مقابلِ شمال] (جغرافیا) یکی از چهار جهت اصلی برابر با طرف دست راست کسی که رو به مشرق ایستاده باشد،
[مجاز] شهرها و سرزمین‌های واقع در جنوب کشور،
[مقابلِ شمال] [قدیمی] بادی که از سمت جنوب می‌وزد،


جزایر

جزیره

لغت نامه دهخدا

دریای جنوب

دریای جنوب. [دَرْ ی ِ ج َ / ج ُ] (اِخ) نامی است که «و.ن. بالبوآ» کاشف اقیانوس کبیر (در سال 1513 م.) بر این اقیانوس نهاد. اصطلاح دریاهای جنوب معمولاً به آبهای نیم کره ٔ جنوبی و بالاخص قسمت جنوبی اقیانوس کبیر اطلاق میشود. جزایر اقیانوس کبیر جنوبی را جزایر دریای جنوب گویند ولی معمولاً این اصطلاح معادل اقیانوسیه است. (از دائرهالمعارف فارسی).

فرهنگ فارسی هوشیار

جزایر

(تک: جزیره) از پارسی گزیرک ها آبخوست ها (اسم) جمع جزیره آبخست ها جزیره ها.

فرهنگ معین

جزایر

(جَ یِ) [ع. جزائر] (اِ.) جِ جزیره، آبخست ها، جزیره ها.

معادل ابجد

از جزایر جنوب ایران

552

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری